به گزارش خبرگزاری حوزه، «آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام) » کتابی است به قلم مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره) که حوزه نیوز در شماره های مختلف، مباحث خواندنی این کتاب را تقدیم نگاه شما علاقمندان خواهد کرد.
- جایگاه کارگران و مستضعفان در جامعه اسلامی
به طور مسلّم در هر جامعه ای افرادی پیدا می شوند که به علل گوناگون نمی توانند کاری انجام دهند، و یا به کاری مشغول اند؛ ولی این کار، کفاف زندگی آنها را نمی کند، از این رو درمانده اند و مستأصل.
این گروه از افراد جامعه، اگر به وضعشان رسیدگی نشود، جوانانشان به فساد و آلودگی کشانده می شوند و ناتوانانشان از گرسنگی خواهند مرد.
ادامه این وضع برای جامعه [بالاخص جامعه اسلامی] خطرآفرین و خواری زاست و الزاماً بایستی چاره ای اندیشید که فقر و مصیبت مستمندان را درمان نمود و جوانانشان را به اعضای فعالی تبدیل کرد و آنها را به سطح آبرومندانه ای ارتقا داد.
جهان مترقی امروز، مدعی همچون رسالتی است و شعار می دهد که با وضع قوانینی توانسته است تا حدودی کارگران را به حقوق واقعی شان رهنمون سازد و مستمندان را از وضع فلاکت بارشان نجات دهد.
به نظر ما در جهان امروز گرچه کارگران و مستمندان به وسیله فشارهای روزافزونشان به نوایی ناچیز نائل آمده اند، ولی به نظر ما این ادعا از حدّ شعار فراتر نرفته است؛ زیرا هم اکنون نیز کارگران و مستمندان در دنیای پیشرفته صنعتی [همانند امریکا، شوروی، انگلستان، آلمان، فرانسه و...] با وضع جانکاهی که دارند هنوز ندای مبارزه با استثمار و فقر و فلاکت سر می دهند و برای نجات از وضع موجودشان یاری می طلبند.
بر عکس، در فرمان امام (علیه السلام) قانون کارگری و نحوه رسیدگی به وضع مستمندان، در عین جامعیت و مترقی بودنش و با وصف این که بیش از هزار و سیصد سال پیش از قوانین جهان مترقی کنونی وضع شده است، از مرحله شعار به عمل رسیده و مالک موظّف بوده است فرمان مولایش را بدین شرح اجرا کند:
ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَی مِنَ الَّذِینَ لا حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُحْتَاجِینَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَی وَ الزَّمْنَی فَإِنَّ فِی هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّهِ فِیهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِکِ وَ قِسْماً مِنْ غَلاّتِ صَوَافِی الاِْسْلامِ فِی کُلِّ بَلَد فَإِنَّ لِلاَْقْصَی مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلاَْدْنَی.
وَ کُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ فَلا یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّکَ لا تُعْذَرُ بِتَضْیِیعِکَ التَّافِهَ لاِِحْکَامِکَ الْکَثِیرَ الْمُهِمَّ فَلا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لَهُمْ.
وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لا یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لاُِولَئِکَ ثِقَتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْیَرْفَعْ إِلَیْکَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِیهِمْ بِالاِْعْذَارِ إِلَی اللَّهِ یَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلاءِ مِنْ بَیْنِ الرَّعِیَّةِ أَحْوَجُ إِلَی الاِْنْصَافِ مِنْ غَیْرِهِمْ وَ کُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَی اللَّهِ فِی تَأْدِیَةِ حَقِّهِ إِلَیْهِ.
وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْیُتْمِ وَ ذَوِی الرِّقَّةِ فِی السِّنِّ مِمَّنْ لا حِیلَةَ لَهُ وَلایَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِکَ عَلَی الْوُلاةِ ثَقِیلٌ وَ الْحَقُّ کُلُّهُ ثَقِیلٌ وَ قَدْ یُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَی أَقْوَام طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ.
در خصوص طبقه پایین رعیت، بالاخص بیچارگان و درماندگان و مستمندان و نیازمندان و افتادگان و معلولان که در میانشان افراد عفیف و آبرومند وجود دارند، همواره خدا را در نظر داشته باش و آنچه را که خدا از حقّ خود برای آنان نزد تو سپرده است، در اختیارشان قرار ده و از بیت المال مسلمانان و از زمین های غنیمتی اسلام، در هر شهری برای آنان سهمی در نظر بگیر؛ زیرا برای دورترین مسلمان همچون نزدیک ترین آنها سهمی وجود دارد.
هر مسلمانی در هر کجا باشد، نصیبی دارد و تو مسؤول رعایت حقّ همه هستی. زنهار خوشی فراوان، تو را از رسیدگی به وضع آنان منصرف نسازد؛ چرا که تو از نرسیدن به امور جزئی به خاطر سرگرمی، به کارهای بسیار مهم معذور نیستی. پس فکرت را از امور ایشان باز مدار و چهره از آنان برمگردان!
به کارهای کسانی رسیدگی کن که امکان حضور یافتن نزد تو را ندارند و مردم، آن را به چشم حقارت می نگرند و خوار می شمارند. برای تصدّی امور این گروه از نیازمندان از نیروهایی که اهل خشیت و تواضع اند انتخاب کن تا کارهایشان را نزد تو بیاورند. سپس درباره آنان به گونه ای رفتار کن که روز قیامت معذور باشی؛ زیرا این دسته از میان سایر مردم به عدل و انصاف نیازمندترند؛ و در ادای حقّ تمامی افراد جامعه تو باید نزد خدا عذر داشته باشی.
یتیمان را بنواز و سالخوردگان درمانده را [که خود را در موضع گدایی قرار نمی دهند] فراموش مکن! این وظیفه [و اجرای تمامی حق] بر زمامداران، سنگین و طاقت فرساست؛ ولی خداوند آن را برای بندگانی که طالب آخرت اند و در این راه صبورند و به وعده های خدا اعتماد دارند، آسان می گرداند.
گفتیم که در جهان امروز، کارگران با تحمل فشارها و ناراحتی هایی توانسته اند امتیازاتی [همچون کاهش ساعات کار، افزایش دستمزد، دریافت غرامت در زمان اخراج و تشکیل صندوق بیمه های اجتماعی] به دست آورند.
بهتر است بدانیم که اوّلاً این نتایج، به واسطه تلاش پی گیر و مداوم کارگران در طول سالیان متمادی به دست آمده است و مجالس قانون گذاری به خودی خود، توجهی به آنها نکرده و لحظه ای در بهبود وضع آنان نکوشیده اند؛ بلکه در برابر خواسته های کارگران مقاومت ها کرده اند.
ثانیاً این قوانین، جامع افراد نیست و بسیاری از موارد ضروری را در بر نمی گیرد.
ثالثاً سالخوردگان، یتیمان، بی سرپرستان و کودکانی که نمی توانند کاری انجام دهند، در این قوانین، جایی ندارند و برایشان فکری نشده است؛ در حالی که در عهدنامه علی (علیه السلام) نخست این که وضع قانون بدون درخواست کارگران از طرف قانون گذار مطرح شده است.
دوّم این که همه افراد مستمند به طور کامل مورد توجه قرار گرفته اند.
سوّم این که دولت خود را موظف و مسؤول اجرای قانون می شناسد و گروهی را برای پیدا کردن افراد مستمند مأمور می کند.